ღ.آرزوی محال.ღ |
می نویسم از سکوت سرد زندگی؛
از سردی نمناک زندگی
از قشنگی گلای یاس ؛
که بی منت نشسته بر روی خاک
از آسمان آبی پاک این سرزمین ؛
که با تمامی بدی باز می بارد بر سر مردمان بی دریغ
می نویسم از سکوت سرد فاصله ,؛
که این روزها شده ردپای هر حادثه از بوی خاک باران زده ؛ خنده شاد کودک همسایه می نویسم از لحظه های بکر زندگی ؛ که پر شده از هوای بی احساس کهنگی از پرواز لحظه های ناب پر امید ؛ تنها شدن در خود و دنیای خود می نویسم از خاطره های گمشده ، در پیچ و خم دلتنگی های سرد سرب شده از فراموشی دل ز یاد خود ؛ از دیوانگی ها و بیگانگی های خود از کشتن دل در شب های سرد ؛ باور دل باختن دل در یک روز سخت می نویسم از فراموشی دل از داشته ها ؛ نشستن و فکر کردن تنها به اندکی نداشته ها
خیلی دلم گرفته
از این همه جدایی
گذشت قدیما حالا من کجا تو کجایی خیلی گرفتس حالم همش دلم میگیره اونقد قدم میزنم تا نفسم بگیره هر جا میرم به فکرتم فکرت برا دلم بسه اسمت برام مقدسه میمیرم ولم کنی بری فراموشم کنی منو هم آغوشم کنی بی من نرو تنهام نذار بی کسیمو یادم نیار این دله تنگ و بی قرار بی تو هوای این اتاق همیشه سرد و ساکته پیش نگاه پاکته
میخوام همش صدات کنم
با بی کسیو انتظار
واسه تو داره جون میده
دل پیش چشمای تو و
رفيــــق مــــن، ســـنگ صبور غمهام به ديــــدنــــم بيـــــا کــه خيلی تنهام
هيشکی نمی فهمه چه حالی دارم چـــــه دنيــــای رو بـــــه زوالــی دارم
مجــــنونــم و دلــــــــزده از ليلــی ها خيلـــــی دلـــــم گرفتــه از خيلی ها
نمــــــونده از جــــوونی هام نشـونی پير شــــــدم، پير تـــــو اي جـــــوونی
تنــــــهای بـــــی سنــــــــگ صبـــــور خونه ســــــرد و ســــــــوت و کــــــور
تــــــــوی شبــــــات ســـــتاره نيست مـــونــــــدی و راه چـــــــاره نيســت
اگــــــر کـــــــه هيـچ کـــــــس نيـــومد ســـــری بــــــه تنــــهاييــــت نــــــزد
امــــــا تـــــــــو کـــــوه درد بـاش طـــاقــــت بيــــار و مـــــرد بـــاش
اگر بیای همـــــون جـــوری کــه بودی کـــم میارن حســـودا از حســــودی
صدای ســازم همه جــــا پــــر شـــده هر کی شنیده از خودش بی خوده
امـــــا خــــودم پـــــــر شــدم از گـلایه هیچــــی ازم نمونده جـز یـــه سایه
سایـــه ای که خـــالی از عشــق و امید همیشه محتاج بـــه نــــور خورشید
خیال کردم یه عمر با من می مونه
گــــــــمون کردم واسم یه همزبونه
نـــگفته بود پی یه عشق دیگه است
تـــــــــــا تحقیر بشمو دل بسوزونه
نگفت به فکر فرصت دوباره ست
بــــرای دل بریدن فکر چاره ست
نـــــــــگفت به فکر تحقیر نگا مو
شـــکـستن غروری پاره پاره ست
حـــــالا به مرگ من راضی نمیشه
می خواد جون بکنم واسش همیشه
بـــه اون ظالم بگین نفرین این دل
تـــــــــــــا زنده ام به راه زندگیشه
درســته کولی و بی کس و کارم
ولــــــی واسه خودم خدایی دارم
بــــــــــرای دیدن روز عــذابت
دارم ثـــانـــیه ها رو می شمارم
دارم ثـــانـــیه ها رو می شمارم...
سلام یکی از دوستان کامنت خوصوصی گذاشته بود که چرا عکسایی رو که تو وبلاگ گذاشتم باز نمیشه!
راستش من چند ماهی میشه که به وبلاگم نرسیدم و همون روزا که میخواستم از اینجا برم لوکس بلاگ دچار مشکل شده بود همون موقع بعضی از پستام به اضافه تصاویری که اینجا آپلود کرده بودم به لطف لوکس بلاگ حذف شدن که امیدوارم دیگه شاهد اینگونه موارد نباشیم حالا هم اگه بخوام دوباره عکسارو بذارم خیلی وقت میبره که متاسفانه منم وقتشو ندارم.
خب دیگه من دیگه با دیگه باید برم
مواظب خودتون باشید
بای