ღ.آرزوی محال.ღ |
سلام به همه دوستان مهربون و عزیزم. و معذرت بابت این مدتی که نتونستم بیام
بخدا شرمنده همه آبجی و داداشی های گلم شدم که تو این مدت بهم سر زدن
دلیل نیومدنم یسری اتفاقات و یسری کارهایی بود که برام پیش اومد
دوستای گلم امیدوارم پوزشم رو بپذیرید خیلی دوستون دارم
و با تمام وجود آهنگ وبم رو بهتون تقدیم میکنم و میگم که عاشـــــــقتونـم
سلام به همه عزیزان داداشی
الهی داداشی قربونتون بره ببخشید که یه مدتی نتونستم به وبتون سر بزنم
چون واقعا حوصله نت اومدن نداشتم ینی حالم زیاد خوب نبود!!!
الانم اومدم بگم که من امتحاناتم از هفته بعد شروع میشه اصلانم درس نخوندم وقتمم کمه
واسه همین یه مدت نیستم و ایشالا بعد امتحانات دوباره میام
محتاج داعاهاتونم
بدونید که خیلی دلم براتون تنگ میشه
و اینکه خیلی خیلی دوستون دارم
خداحافظ تا بعد امتحانت
کوچیک شما
غریـــبـ ـه
گاهی وقتها آدم میزنه به سرش میخواد یکم خودشو پیش عشقش لوس کنه بهش میگه :
من رفتم ؛ باهات قهرم ، دیگه همه چی تموم شد!
و چقدر دلش میخواد بشنوه: کجا بچه لوس !؟ غلط میکنی که میری... مگه دست خودته ؟
اما .... نمیدانم
چه حکمتیست که آدمی همیشه اینجور وقتها میشنوه : به سلامت...
همیشه رفتن به این معنی نیست که میخوام برم..!
شاید فقط میخواد بدونه هنوزم بودنش برات فرقی داره یا نه!
اما وقتی میفهمیم که دیگه دیر شده... خیلی دیر..!
آنقدر مرا سرد کرد از خودش از عشق
که حالا به جای دل بستن یخ بسته ام
آهای روی احساسم پا نگذارید لیز می خورید...
به ســـــــلامتی اون رفیقــی که مجـــازیه
اما یه جــــوری واســــت سنگ صبــــوره
که همه رفیقــــای واقعیت به گــــرد پاش نمیرسن…
بسلامتی رفیـــــق
بسلامتی کسی که ” درد ” رو میشناسه
و بدون منت به ” دردمند ” کمک میکنه…
رفاقت معرفت نمیاره . . .این معرفتِ که رفاقت میاره . . .
به سلامتی با معرفتاش...
(بــــــــــه سلامتی رفیــــــــــــــــــــقای بـــــــــــامعرفتم)
به سلامتی کلاغ که آزادی رو به زیبایی ترجیح داد…
سلامتی ایرانسل که به آدم میفهمونه که
قبول کردن بعضی پیشنهادها فقط از اعتبار آدم کم میکنه...
به سلامتی همه مامانا که بخاطر خوشحالی بچه هاشون
از خیلی چیزا میگذرن…(به سلامـتــــــــــــــــــــی مادَرم)
شب و روز
همه اتفاقاتش داره تکرار میشه.
من متنفرم از تکرار!
من متنفرم از سرگردونی!
اما همه ی عمرم و سر گردن بودم.
من از این دنیای لعنتی و همه آدماش متنفرم
من از خودمم متنفـــــرم
دنیای لعنتی چی میخوای از جونم چرا تمومش نمیکنـــــــی؟؟؟
چرا انقد عذابم میدی؟
بستمه دیگه لعنتــــی.
بسته دیگه چندبار زمینم میزنی؟
تمومش کـــــــــــــــــن دیگه
میخوام بمیـــــرم
روزگارم بد شده
زندگی ایم سراسر پراز غم شده
پرده های غم و غصه روی تمام زندگیم سایه افکنده
امروز دلم از هر چی که بگی گرفته
از همه کس و همه چی گرفته
اشک رو روی دیده هام میتونی ببینی
لرزش صدام دیگه عادی شده
صدای بغض گرفته ء من سالهاست که ادامه داره
شاید فکر کنی دارم زندگیم رو همین طوری هم ادامه میدم
اما اینو بدون ادامه به همین صورت از هر چی که فکر کنی سخت تره
آخه مگه میشه بین شادیهای همه اطرافیان و دوستان
دلت اونقدر غصه دار باشه که هیچی حس نکنی
همه شادیها دنیا هم که جمع بشن
بازم نمیتونم مقابل دل پر از خونت قراربگیرن
تا به حال تونستی به غم و غصه فکر کنی
اگه فکر کردی دیدی چقدر سخته
چقدر دلگیره
آره واسه من که هر روز و هر ساعت و هر ثانیه از عمرم
با غم و غصه همراه هست چی داری بگی !
امشب بازم نوشتم تا درد دلم را کم کنم
ولی این درد اونقدر بزرگه که نمی تونی باورش کنی
فقط این منم که میسوزم و می سازم